سفر به جادویی از رنگ، نور و فرهنگ شرق

به رده ی سنی توجه کنید!

سه شنبه پنجم تیر ۱۴۰۳ 17:58

نويسنده اين مطلب: مریم
موضوع: اوتاکو بودن |

درود بی پایان برشما! فرزندانم، امروز من اینجا هستم تا شما را بسی پند دهم و اندیشه های شما را مسقف گردانم!

به عبارت دیگه می خوام قصه ی حسین کرد شبستری بگم براتون:/ ازون قصه هایی که به خودم گفتندو من گوش ندادمو بد جوری هم چوبشو خوردم:( پس تصمیم گرفتم که تجربمو براتون بگم تا حداقل شما ها به این بلا دچار نشید.

حتما همه تون این رو شنیدید که رده ی سنی رو رعایت کن! حالا می خواد رده ی سنی کتاب باشه، فیلم باشه یا انیمه باشه، منظورم از رده ی سنی فقط مسائلی که می دانید نیست:/ یه وقتایی ما باید بی خیال دیدن یه انیمه بشیم چون آماده ی درک کردنش نیستیم، فضای ذهنی و روحیمون آماده نیست یا شاید فقط سن ما برای درکش کمه!

می دونم که سن یه عدده و این حرفا، ولی سن ما نشون دهنده ی تجربه و تا حدودی وسعت دید ما هست. البته به این معنی نیست که مثلا چون هیجده سالت نشده دیگه حق نداری سینن ببینی، به نظرم بیشتر بستگی به خود انیمه داره. مثلا بانگو یا توکیو غول سینن هستن ولی میشه زودتر دیدشون، یا ازون طرف اتک شونن هست (شوننه دیگه؟ ضایع نشم یه وقت:/) ولی نباید توی سن کم ببینیدش . اصلا تجربه ی درخشان من هم سر همین اتک بود....

چه مقدمه ی سقف ناکی شد:/ بزنید ادامه


ادامه ي مطلب



برچسب ها: #اوتاکو بودن #اتک ان تایتان #حمله به غول #خاطره


چجوری اوتاکو شدم؟

جمعه پنجم آبان ۱۴۰۲ 8:0

نويسنده اين مطلب: مریم
موضوع: اوتاکو بودن |

همون طور که از عنوان معلومه، این پست خاطره ی اوتاکو شدن خودمه...

یه سالی تو مدرسه ی ما انیمه خیلی مد شده بود، حالا تو تصور کن همه اوتاکو بودن، و من نمی دونستم انیمه چیه اصلا؟ برای همین از یه بابایی خواستم بهم انیمه معرفی کنه و بعد هم رفتم انیمه ای که گفته بود رو دیدم. یا حضرت قورمه سبزی!این دیگه چه محصول فاسدیه؟ خاک بر سر کسایی که این چیزا رو می بینن!(انیمش هنتای بود....)

من کلا روحیم اونجوری نبود که برم هیت بدم ولی دیگه از اون به بعد هر کی می گفت اوتاکو ام رابطم رو باهاش قطع می کردم و غصه ی پدر مادرش رو می خوردم که تربیت صالح شون دود هوا شده! چند ماه گذشت، تا اینکه یه روز داداشم گفت دوستاش یه انیمه ای رو تو مدرسه دیدن به اسم سگ های ولگرد بانگو و اونم می خواست ببینتش. منم بهش گفتم این همه سال وقت گذاشتم سالم تربیتت کردم حالا می خوای از این چیزا ببینی؟ برو با اون دوستای ****ات قهر کن! (اون موقع بچه بود به حرف گوش میداد.... یادش بخیر...)

ولی همین طوری تو فکر سگ های ولگرد بانگو بودم که آخه کی در مورد سگ فیلم می سازه؟(یعنی فضای ذهنی من طوری بود که خیال می کردم در مورد سگه:| ) آخرش از زور کنجکاوی رفتم قسمت اولش رو دیدم، آقا قصه ، شخصیت پردازی ، همه چی گاد بود.رفتم قسمت دومش رو دیدم... آخر فصل یک بودم دیدم داداشم هم نشسته بغل دستم داره می بینه! اولین و آخرین باری بود که سه فصل انیمه رو در عرض دو روز تموم کردم!(اون موقع تا فصل سه اومده بود)

بعد از بانگو دیگه همین طوری نشستم به انیمه دیدن و اوتاکو شدم. تو جو خانوادگی ما کلا ژاپن و کره و تولیدات شون منشا بی فرهنگی و فساد تلقی می شدند و من خیلی هیت های بدی شنیدم و می شنوم.حتی یکی دوستای اوتاکوم سر اینکه از اتک بدم میومد باهام قهر کرد!

آخه این چه فرهنگیه که خود ما هوای همدیگه رو نداریم ، خودمون به هم دیگه هیت می دیم؟؟؟

ولی با همه ی اینا خوشحالم که اوتاکو شدم، خوشحالم که دنبال علاقم رفتم، خوشحالم که هر وقت از زندگی خسته شم می تونم به دنیای انیمه ها برم، خوشحالم که با آدمایی زندگی کردم که وجود نداشتند...

تنها فرق اوتاکو ها با بقیه ی آدما علاقه شونه، یکی گیمره، یکی کیپاپره، ما هم اوتاکوییم! ممکنه که از علاقه های ما بدتون بیاد اما چرا هیت می دید؟ چرا مسخره مون می کنید؟ چرا سعی نمی کنید درک کنید؟ به هر حال این علاقه ی ماست!






برچسب ها: #اوتاکو بودن #فرهنگ سازی #خاطره #سگ های ولگرد بانگو


وقتی مارنی آنجا بود

دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۲ 9:46

نويسنده اين مطلب: مریم
موضوع: معرفی انیمه |

سلام
دیروز برای سرگرم کردن داداشم انیمه ی وقتی مارنی اینجا بود رو براش گذاشتم ولی انقدر انیمه اش خوب بود که تصمیم گرفتم معرفیش کنم: این انیمه در مورد دختریه به اسم آنا که مثل همه ی نقش اول های دیگه ننه باباش مردن.این آنا خانم بیماری هم داره و به دستور جناب دکتر برای درمان بیماریش مدتی رو قراره تو روستا بگذرونه.توی همین روستاست که آنا متوجه اتفاقات عجیبی می شه و بادختری آشنا می شه که سالها قبل از خودش زندگی می کرده...

( اِ! نباید می گفتم قبل از خودش زندگی می کرده باید خودتون می فهمیدید! البته چیز مهمی هم نیست و در داستان تاثیر نداره زیاد.)

این انیمه سینمایی فوق العاده سال 2014 ساخته شده . هرچند که در مقابل خیلی از انیمه هایی که دیدیم (مثل نام تو) گرافیکش دیگه اونقدرا فوق العاده نیست و داستانش هم شاید اونقدر به نظر مون عالی نیاد؛ اما ویژگی خاص این فیلم اینه که احساسات شخصیت ها واقعا قابل درکه و قشنگ می تونید خودتون رو جای شخصیت ها گذارید.

راستی این فیلم هیچ چیز بدی نداره و برای هر سنی مناسبه.

خلاصه که این فیلم بهترین گزینه برای وقتاییه که از نداشتن خیلی چیز ها ،ازشرایط و زندگی تون ناراضی اید، این فیلم واقعا (حداقل به من یکی) یاد داد که همیشه کسایی هستن که شرایط شون از تو سخت تره، پس خوش حال باش .






برچسب ها: #معرفی انیمه #وقتی مارنی آنجا بود #خاطره #انیمه سینمایی


چند عدد توصیه

یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۲ 17:43

نويسنده اين مطلب: مریم

سلام. همین اول بگم که این پست رو فقط بر اساس تجربه های خودم و دوستام نوشتم.

حالا اصلا این پست در مورد چی هست؟ همه ی ما حتما بین جمع دوستامون یه تعدادی آدم پیدا می کنیم که تازه اوتاکو شدن یا می خوان که اوتاکو بشن و ما باید یه طوری رفتار کنیم که بعد یکی دو روز به خودشون نگن که عجب غلطی کردم اوتاکو شدم توی این پست چن تا توصیه گذاشتم در همین مورد:

اگر خواستید بهشون انیمه معرفی کنید بهتره با اون دسته انیمه هایی شروع کنین که معمولا همه ازشون استقبال می کنن (مثلا یه چیزایی مثل شهر اشباح)، اگه یه انیمه ای معرفی کنید که به سلیقه ی خاصی می خوده ممکنه یهو خوششون نیاد و همون اول کار دل زده بشن. انیمه های خاک بر سری دار رو هم که اصلا.

جلوشون هم کلا بهتره از اصطلاحات عجیب ژاپنی جماعت استفاده نکنین. (من خودم یه دوستی داشتم حرف هاش زیرنویس می خواست.)این جوری بنده خدا نیومده گم می شه.

تا یادم نرفته اینو هم اضافه کنم که هی جلوشون دیالوگ های عمیق کاراکتر هایی مثل دازای استفاده نکنین. اگر مدام از این دیالوگا جلوشون بگیم حس می کنند که ما خودمون رو بهتر می دونیم و از اون مهم تر اینکه امکان داره عمق دیالوگ رو درک نکنند.چون برای فهمیدن نود درصد این دیالوگا لازمه که گویندش رو هم بشناسیم بدونیم چه گذشته ای داره.

در کل اینکه وقتی کسسی اوتاکو می شه رفتار اوتاکو های دیگه به نظرش خلاصه شده ی اوتاکو بودنه. ما باید همه ی چیزایی قشنگی که از انیمه ها یاد گرفتیم رو تو خودمون پیاده کنیم.

اگر وقتتون با خوندن این پست تلف شد من رو ببخشید، سوالی چیزی هم بود تو کامنتا در خدمتم.

بالاخره تموم شد! خیلی سخت بود....






برچسب ها: #توصیه #فرهنگ سازی #اوتاکو بودن #خاطره




مبدل قالب ميهن بلاگ به بلاگفا